ما آینه در نمد کشیدیم


دامن ز خودی خود کشیدیم

پرگار صفت به گرد نقطه


خط بر سر نیک و بد کشیدیم

بودیم حباب و غرقه گشتیم


واحد به سوی احد کشیدیم

گرمی به حساب خورد رندی


ما ساغر بی عدد کشیدیم

دردی کش کوی می فروشیم


بحر ازل و ابد کشیدیم

دردیست به کس نمی توان گفت


آن رنج که از خرد کشیدیم

شادی روان نعمت الله


هر دم جامی دو صد کشیدیم